20
Jun

تاریخ مهاجرت به استرالیا

تاریخ مهاجرت به استرالیا با ورود نخستین انسان‌ها در ۸۰ هزار سال پیش از جزایر جنوب شرق آسیا و گینه نو به قاره استرالیا آغاز شد. از اوایل قرن هفدهم میلادی دریانوردان و کاشفان اروپایی سواحل استرالیا را شناسایی کردند و در سال ۱۷۸۸ اولین اقامتگاه دائمی اروپایی‌ها در نیوساوت‌ولز بنا شد. این اقامتگاه محل نگهداری محکومان کیفری انگلیسی بود. در سال ۱۹۰۱ فدراسیون استرالیا زیر نظر پادشاهی متحده بریتانیا شکل گرفت. از دهه ۱۹۷۰ به بعد استرالیا شاهد جمعیت مهاجر قابل توجهی از کشورهای غیراروپایی بوده است.

استرالیا پیش از دوران ورود اروپایی‌ها

تا پیش از ورود اروپایی‌ها به قاره استرالیا در این سرزمین دولت یا حکومت مرکزی وجود نداشت. استرالیا میزبان قبایل بومی متعددی با فرهنگ‌های مختلف بود و حدود ۲۰۰ تا ۴۰۰ زبان متفاوت در آن صحبت می‌شد. بومیان استرالیا از طریق شکار و گردآوری امرار معاش می‌کردند و با کشاورزی و دامپروری آشنایی نداشتند. آنها سنت و باورهای کهنی دارند که هنوز راهنمای آن‌ها هستند و پیوند عمیقی با زمینی دارند که در داستان‌ها، هنر، و رقص‌هایشان به آن اشاره‌شده است.

طبق تحقیقی که سال ۲۰۱۳ بر روی ژن‌های دی‌ان‌ای بومیان استرالیایی انجام شد در حدود ۴۲۳۰ سال پیش گروهی از مهاجران از هندوستان وارد استرالیا شدند. طبق این مطالعه یازده درصد دی‌ان‌ای بومیان استرالیا از این مهاجران هندی آمده است. در همین دوره نخستین فسیل‌های دینگو (سگ وحشی استرالیا) کشف شده و این نشان می‌دهد که هندی‌ها دینگو را با خود به این قاره آوردند. همچنین ابزارهای سنگی جدیدی نیز با خود وارد استرالیا کردند.

کشف استرالیا توسط هلندی‌ها

در سده ۱۷ میلادی در عصر کاوش، کاوشگران اروپایی بخش‌هایی از استرالیا را کشف کردند که «Terra Australis Incognita» (به معنی سرزمین ناشناخته جنوبی استرالیا) نامیده می‌شد. اولین اروپایی‌هایی که وارد سرزمین استرالیا شدند هلندی‌ها بودند. در سال ۱۶۰۶ هلندی‌ها به فرماندهی کاپیتان «ویلم یانسون» شبه‌جزیره کیپ یورک در شمال کوئینزلند را اکتشاف کردند و بعدها بیشتر مناطق شمالی و غربی را به نام خود ثبت کردند.

وقتی دریانورد و کاشف هلندی «آبل یانس زون تاسمان» وارد استرالیا شد، نام آن سرزمین را هلند نو گذاشت. او همچنین هزاران مایل از سواحل استرالیا را نقشه‌برداری کرد. نقشه ناتمام او از هلند نو نشان می‌دهد که او تصور می‌کرده، سرزمین استرالیا به پاپوآ گینه‌نو در شمال استرالیا وصل است. البته مردم هلند تمایلی به مهاجرت به این سرزمین دورافتاده نشان ندادند؛ درنتیجه این سرزمین چندین دهه دست‌نخورده باقی ماند.

آغاز استعمار بریتانیا

اولین کاشف انگلیسی به نام ویلیام دمپیر در سال ۱۶۸۸ وارد بخش شمال غربی استرالیا شد. بااین‌حال این منطقه تازه کشف‌شده چندان موردتوجه انگلیس قرار نگرفت تا اینکه دریانوردی بریتانیایی به نام کاپیتان «جیمز کوک» در سال ۱۷۷۰ میلادی مناطق اطراف سیدنی و شرق استرالیا را کشف کرد و آن را به نام بریتانیای کبیر ثبت کرد.

استقلال ایالات متحده آمریکا باعث شد تا بریتانیایی‌ها با مشکل تعداد بالای زندانیان مواجه شوند و تصمیم به انتقال تعدادی از آن‌ها به استرالیا بگیرند. در سال ۱۷۸۷ یازده کشتی با ۱۳۵۰ سرنشین به ناخدایی آرتور فیلیپ روانه استرالیا شد. آن‌ها در ۷ فوریه ۱۷۸۸ به طور رسمی تشکیل مستعمره نیو ساوت ولز را اعلام کردند. بریتانیایی‌ها در ابتدا به این مستعمره جدید خود به‌عنوان سرزمینی خشک و دوردست نگاه می‌کردند و آن را مکانی مناسب برای تبعید کردن مجرمین، محکومین و بیماران روانی می‌دانستند. بعدها از سایر بخش‌های بریتانیا برخی افراد به اختیار خود تصمیم به مهاجرت می‌گیرند. تا سال ۱۸۶۸ که انتقال محکومین کیفری به استرالیا پایان یافت در مجموع ۱۶۵ هزار زندانی به استرالیا منتقل شده بودند.

پس از ۱۸۴۲ (میلادی) مهاجران چینی وارد استرالیا شدند و پس از کشف طلا شمار آنها افزایش یافت. در مناطق طلاخیز، تنش‌های نژادپرستانه وجود داشت که گاهی مانند شورش بندیگو در ۱۸۵۴ (میلادی) به شورش‌هایی علیه چینی‌ها می‌انجامید. این تنش‌های نژادی منجر به نخستین اعمال محدودیت‌های مهاجرتی در ویکتوریا (۱۸۵۵) و نیو ساوث ویلز (۱۸۶۱) شدند.

پس از تب طلای دهه ۱۸۵۰ (میلادی) بیشتر چینی‌ها به کشور خود بازگشتند. آنهایی که ماندند کشاورزانی بودند که به کشت میوه و سبزی در مناطق کم‌آب می‌پرداختند.

از دهه ۱۸۶۰ (میلادی) مردمی از ایران، مصر، و ترکیه برای جابجایی کاروان‌های شتر در صحرای استرالیا مهاجرت کردند. همراه با شتربانان هندی، همه آنها به دلیل لباس، و باورهای دینی اسلامی مشابِهِ هم، به اشتباه، “افغان” نامیده می‌شدند. این شتربانان، به عنوان “پیشگامان درون سرزمینی” شناخته می‌شوند.

جویندگان طلا در راه استرالیا

کشف طلا در نیو ساوت ولز در اوایل ۱۸۵۱ میلادی زندگی مردم استرالیا را زیرورو کرد. مدت کوتاهی پس‌ازآن، طلا در مستعمره تازه استقلال‌یافته ویکتوریا نیز پیدا شد. در پایان سال ۱۸۲۵ میلادی نزدیک به ۹۰,۰۰۰ نفر از دیگر نقاط استرالیا و سراسر جهان برای جستجوی طلا به ویکتوریا سفر کردند.

تب طلا استرالیا را از جهات گوناگونی عوض کرد. در هنگام تب طلا جمعیت مردم غیربومی از ۴۳۰,۰۰۰ نفر در ۱۸۵۱ به ۱/۷ میلیون نفر در ۱۸۷۱ رسید و نخستین راه‌آهن و تلگراف برای وصل کردن مناطق با جمعیت رو به رشد ساخته شدند.

در همه مستعمره‌های استرالیا به‌غیراز استرالیای جنوبی، ذخایر بزرگ طلا پیدا شدند. اقتصاد به‌سرعت رشد کرد. صنعت طلا جای تولید پشم را گرفت و مهم‌ترین منبع صادرات استرالیا شد. در حدود سال ۱۸۹۰ میلادی استرالیا یکی از بالاترین استانداردهای زندگی در جهان را داشت.

البته به دلیل دور بودن انگلستان از استرالیا، دولت توانایی اداره منظم مردم و جامعه را نداشت و علاوه بر آن خود مردم هم مدعی این بودند که توانایی اداره خودشان رادارند، لذا پایان قرن نوزدهم ۶ بخش در استرالیا تشکیل شد که هرکدام قوانین و پارلمان خودشان را داشتند. این بخش‌ها عبارت‌اند از نیو ساوت ولز، ویکتوریا، تاسمانیا، کوئینزلند، استرالیای جنوبی و استرالیای غربی.

تشکیل فدراسیون استرالیا

پس از ورود بریتانیایی‌ها و تا پیش از ۱۹۰۱ میلادی استرالیا از ۶ مستعمره جداگانه و خودمختار زیر نظر دولت بریتانیا تشکیل‌شده بود که مستقل از هم توسعه یافتند. هر مستعمره، قانون اساسی و قانون ویژه خود در امور دفاعی، مهاجرت، پست، بازرگانی، و ترابری را داشت. این موضوع باعث دشواری‌هایی بین مستعمره‌ها می‌شد. برای نمونه، بازرگانی و ترابری بین مستعمره‌ها گران و کُند بود و اجرای قانون، در مستعمره‌ها سخت بود.

علاوه براین، مستعمره‌های جدا از هم، نظام دفاعی ضعیفی داشتند. درنتیجه، مردم خواستند که مستعمره‌ها با یکدیگر متحد شوند. از آن مهم‌تر شکل‌گیری هویت ملی استرالیایی بود و حس ملی‌گرایانه فراگیری بین همه ساکنان استرالیا وجود داشت. در رقابت‌های بین‌المللی، تیم‌های ورزشی مستعمره‌ها همگی با هم با نام “استرالیا” شرکت می‌کردند و فرهنگ استرالیایی در ترانه‌ها، اشعار، داستان‌ها، و هنر، در حال گسترش بود.

در سال ۱۹۰۱، شش بخش برای افزایش قدرت مرزی خود و تشکیل ارزش‌های مشترک به هم پیوستند. این اتفاق مهم را تشکیل فدراسیون استرالیا می‌نامند.

سیاست استرالیای سفید

طبق قانون محدودیت مهاجرتی سال ۱۹۰۱ که به سیاست استرالیای سفید معروف بود محدودیتهای زیادی برای مهاجرت افراد غیراروپایی به استرالیا وضع شده بود. این قانون تلاشی برای حفظ هویت فرهنگی قومی بریتانیایی در سرزمین استرالیا و جذب مهاجران اروپایی بود. اما هرچه از قرن بیستم می‌گذشت تعداد مهاجران بریتانیایی برای تامین تقاضای رو به رشد نیروی کار استرالیا کافی نبود و مهاجرت از سایر مناظق اروپا از جمله ایتالیا، یونان، آلمان، هلند و یوگسلاوی سابق به استرالیا افزایش پیدا کرد.

در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ یک جنبش رو به گسترش از آسیایی‌ها، مسیحیان، و دیگر گروه‌ها پدید آمد تا به سیاست استرالیای سفید پایان دهد.

در سال ۱۹۵۸ (میلادی) دولت استرالیا اجبار به قبولی در آزمون دیکته را پایان داد و در ۱۹۶۶ (میلادی) مهاجرت انتخابی غیر اروپایی و آسیایی‌های دارای مهارت را آغاز کرد. در نهایت، همه استرالیایی‌ها در همه جا ارزش درج همه کشورها در برنامه مهاجرت را به رسمیت شناختند.

مهاجرت چندفرهنگی

در سال ۱۹۷۳ سیاست استرالیای سفید پایان یافت و کشور در مسیر جامعه چندفرهنگی قرار گرفت. از آن هنگام به بعد دولت استرالیا همه معیارهای نژادی برای مهاجرت را برداشته است. در ۱۹۷۵  استرالیا شمار چشمگیری از مهاجران و پناهندگان آسیایی (بیشتر از ویتنام، چین، و هند) را پذیرفت.

استرالیا سیاست فعالانه‌ای برای ادغام دارد که هر کس از هر نژاد، قومیت، یا فرهنگ، خود را بخشی از جامعه احساس کند. این سیاست در همه بخش‌های جامعه استرالیا از جمله سیاست‌گذاری دولت، جریان دارد. این سیاست در برنامه آموزش درسی از کودکی تا دانشگاه گنجانده شده و در هر محل کاری اجرا می‌شود.

کمیسیون حقوق بشر استرالیا و سازمان‌های ضد تبعیض دولتی در هر ایالت و قلمرو از حق رفتار برابر با هر شخص و بدون تبعیض، دفاع می‌کنند. تبعیض نژادی، علنا محکوم است و جرم انگاشته می‌شود.

استرالیا اکنون به یک جامعه چندفرهنگی با حس هماهنگی و پذیرش تبدیل شده و کشوری است که مهاجران، بومیان، و هر کسی که در خاک این کشور زاده می‌شود می‌تواند با خیال راحت، آرمان‌های خود را دنبال کند.

برای استفاده از خدمات مهاجرتی موسسه حقوقی غفاری فرم درخواست مشاوره رایگان را تکمیل کرده یا فرم‌های ارزیابی را پر کنید. کارشناسان ما در این مسیر به شما کمک خواهند کرد.